حدود یک سال است که به یکی از همکلاسی هایم در دانشگاه علاقه مند شده ام،و بعد از مدتی با واسطه قرار دادن امام جماعت مسجد دانشگاه که هم بنده را می شناختند و هم ایشان را،پیشنهاد ازدواج را مطرح نمودم و آشنایی اجمالی ای با ایشان پیدا کردم...و متأسفانه یک مسئله ای که در خانواده ایشان متوجه شدیم این است که پدر ایشان اعتیاد جزئی ای دارد! و به محض اینکه خانواده بنده متوجه این مسئله شدند مخالفت های شدیدی را ابراز نمودند...ولی بنده با شناختی که نسبت به آن خانم و شخصیت مذهبی و معنویت فوق العاده ایشان پیدا کرده بودم نتوانستم دل بکنم و تصمیم دارم خانواده ام را راضی بنمایم!زیرا من و آن همکلاسی ام از هر لحاظی(خصوصا مسائل و اهداف مذهبی و عقیدتی)دقیقا همانند هم هستیم و به نظرم با زندگی با ایشان که یک فرد پاک و معنوی است میتوانم در مسیر خداوند گامهای بلند تری بردارم. میخواستم که راهنمایی ام کنید که آیا مشکل پدر ایشان(اعتیاد)واقعا اینقدر جدی است که می بایست سعی کنم که فراموششان کنم و یا اینکه باید خانواده را متقاعد کنم؟ (در ضمن باید عرض کنم که پدر ایشان بسیار انسان پخته و اهل مطالعه ایست فقط بدلیل این اعتیاد است که خانواده مخالفت دارند)